کد مطلب:228350 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:420

ثار الله کیست
آیا تاكنون برای شما این سؤال مطرح نشده است كه چرا متن زیارتنامه عاشورا توسط حضرت امام بوسیله باقر علیه السلام به شیعیان رسیده است، و چرا بوسیله حضرت امام سجاد، زین العابدین علیه السلام بیان نشده است؟ اولین روضه خوان مصیبت امام حسین چه كسی بوده است؟ و متن این زیارتنامه را چه كسی نوشته است؟ و زیارتنامه عاشورا حاوی چه نوع مطالبی است؟ و چه نوع وظیفه و مسئولیتی را برای خواننده آن می توان تصور كرد؟

در آغاز به روایت رسیده از زبان مبارك حضرت بقیةالله الاعظم به نقل از صفحه 45 كتاب المكیال المكارم توجه می كنیم؛ حضرت سیدنا و مولانا، اباصالح المهدی المنتظر می فرمایند؛ شأن نزول آیه اول سوره مریم - حروف مقطعه كهیعص - عبارت است از اینكه حضرت زكریای نبی رو به خداوند منان كرده، گفتند: بارالها، دل گرفته و غمگین هستم، خسته و دل شكسته هستم، عنایت فرموده ذكری را به من بدهید تا با گفتن آن ذكر روحم آرامش پیدا كند و آسوده خاطر شوم، حضرت باریتعالی فرمودند؛ اسامی این پنج تن را با خود متذكر باش كه آرام قلب تو را فراهم می آورد، «محمد - علی - فاطمه - حسن و حسین»، زكریای پیامبر بعد از مدتی به حضرت حق عزوجل گفت: خدایا، همانطور كه فرمودید نام چهار تن ایشان باعث آسودگی روح من و آرامش دل من می شود، ولی خدایا



[ صفحه 278]



نمی دانم كمه هرگاه نام پنجمین ایشان «حسین» را بر زبان می آورم، محزون می شوم و دل نگران می شوم، بارالها سبب چیست؟

خداوند در پاسخ به حضرت زكریا توضیح دادند كه روزی فرامی رسد كه دشمنان دین من این فرزند رسول خاتم را به ستم در دشت سوزانی به سختی به شهادت می رسانند و خداوند قبل از خلقت زمینی حضرت محمد بن عبدالله خاتم پیامبران عالم این چنین روضه مصیبت های حضرت امام حسین علیه السلام را برای پیامبرش زكریا می خواند و حضرت باری توضیح می دهند كه ای زكریا بدان كه این آیه متعلق به این مظلوم سرزمین كربلا است كه «ك» یعنی در كربلا، او را به «هاء» هلاكت می رسانند، و این ظلم به دستور «یاء» یزید واقع می شود، كه او «ع» عطشان خواهد بود و بر این مصائب نیز شجاعانه «صاد» صبر می كند.

زكریای پیامبر با شنیدن روضه حضرت سیدالشهداء الاولیاء علیه السلام گریه فراوان كرد و زاری نمود و به مسجد رفت و تا سه روز در مسجد نشست و بر مصائب امام حسین علیه السلام آخرین پنج تن، گریست.

زكریا پس از بیرون آمدن از مسجد و سه روز زاری بر مصائب امام حسین علیه السلام رو به خداوند نمود و گفت: خداوندا، تو را سپاس می گذارم از بابت این ذكر رحمتی كه به من دادی، اكنون از درگاه باعظمت تو می خواهم تا به من لطف كنی و در این سن پیری به من فرزند پسری عطا كنی و من به او دل ببندم و محبت او بر دلم بنشیند و در پایان هم او را همچون آن فرزند مظلوم رسول خاتم از من جدا كنی تا من چنین دردی را هم اكنون چشیده و چنین ناراحتی را بر جان خود كشیده تا با حضرت





[ صفحه 279]



رسول خاتم پیامبران، محمد بن عبدالله صلی الله علیه و آله در آن مصیبت همدردی كرده باشم.

خداوند كه زكریا را این چنین دوستدار پنج تن و گریان بر احوال امام حسین علیه السلام دید، دعای او را اجابت نموده و فرزند پسری به او عنایت فرمود و نام او را یحیی اعلام كرد.

طبق همان خواسته زكریای نبی سر یحیی را چون امام حسین علیه السلام در حال مظلومانه ای از تن جدا كردند و زكریا با گریه ی بر مصیبت فرزند با صاحب عزای امام حسین علیه السلام كه جناب پیامبر گرامی باشد همدردی نمود. [1] .

اما درباره نقل زیارتنامه عاشورا، طبق بیان مولف كتاب ارزشمند و نورانی مفاتیح الجنان، این زیارتنامه توسط حضرت امام محمد بن علی الباقر علیه السلام به شیعیان امانت داده شده است، امانت از این بابت می گویم، زیرا كه هر مسلم برای حفظ دین خود به تعلیم گرفتن از متن این زیارتنامه احتیاج حیاتی دارد. فرازهای مختلف زیارتنامه عاشورا یك متن درسی برای محصلین دروس دینی و كلاس اعتقادات است، فشرده تاریخ كربلای حسینی در این متن نمایان است و تكالیف مسلمانی را برعهده هر فرد شیعه روشن می كند.

در متن زیارتنامه عاشورا یك شیعه تعهد می كند كه با امام منصور از اهل بیت محمد، انتقام خون امام حسین را بگیرد، یك شیعه می آموزد كه



[ صفحه 280]



آبرومندی در دنیا و آخرت از قرب امام حسین بودن است و محبت و دوستی امام حسین، جد و پدر و مادر و برادر او مقدمه ی قرب الی الله است.

از میان كلمات زیارتنامه عاشورا به كلمه نورانی ثار الله می رسیم كه این لقب ویژه ایشان است و در تاریخ دین و انبیای گذشته همتا ندارد و ثار الله، به معنی آن شهیدی است كه بهای قطرات خون پاكش تنها خود ذات اقدس حق تبارك و تعالی می باشد، و این تعبیر از پرمعناترین و وسیع ترین اعتبارات آسمانی حضرت امام حسین علیه السلام می باشد.

متن زیارتنامه عاشورا اگر چه در زمان حضرت امام باقر علیه السلام به شیعیان هدیه شده اما طبق روایت صفوان به نقل از حضرت امام صادق علیه السلام این متن از خود حضرت سیدالساجدین علیه السلام و از خود وجود شریف امام حسین علیه السلام و از نفس وجود مطهر حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام و قبل از ایشان از وجود مقدس حضرت پیامبر گرامی و قبل از وی حضرت جبرئیل امین وحی خدا و او نیز از كلام نورانی خود حضرت پروردگار عالم نقل می كند بدین ترتیب، این متن یك حدیث قدسی مطهر و نورانی است كه در زمان حیات حضرت محمد بن عبدالله صلی الله علیه و آله به ایشان رسیده است و تا زمان امام باقر علیه السلام به امانت در قلب و چشم ائمه معصومین علیهم السلام حفظ شده است.

متن دعاهای حضرت امام سجاد علیه السلام خود به صورت غیرمستقیم یك پایگاه بلند تعلیمات اخلاق و اعتقادات دینی است. ولی ایشان چون موقعیت اجتماعی زمان را مناسب ندیدند، متن زیارتنامه عاشورا را به



[ صفحه 281]



فرزند خود سپردند و در طول مدت سی و پنج سال امامت خود با خون دل زیارتنامه عاشورا را حفظ نمودند.

از خداوند كریم می خواهد تا هم از باب عنایت و رحمت خود فرصتی و امكانی داده تا متن زیارتنامه عاشورا را در اغتنامی دیگر و نزدیك به آنچه كه شایسته است و آنگونه كه خود حضرت سیدالشهداء علیه السلام رضایت دارند توضیح و بیان نمایم، فرصتی را خداوند انشاءالله عنایت فرماید تا از زبان یك منتظر آماده ظهور حضرت حجت (عجل الله تعالی فرجه الشریف) و با نفس مشتاق خدمتگزاری در پیشگاه حضرت بقیةالله الاعظم خوانده و متن زیارتنامه را به عنوان یك رساله و پایان نامه تحصیلاتی دانشگاه دین و به عنوان یك تعهدنامه قطعی در محضر اله یگانه هستی تبیین نمایم.

اما در این فرصت مغتنم، تنها به توضیح دقیق یك كلام از متن زیارتنامه شریف عاشورا می پردازم.

در اوایل این زیارتنامه شریف و بعد از سلام های نورانی پنجگانه، حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام، را به لقب وتر الموتور می خوانیم. در اینجا به بازشناسی لغوی و تاریخی این دو واژه می پردازم.

«وتر» یا «وتر» هر دو در لغتنامه های عرب، هم حالت فعلی دارد و هم حالت اسمی، یعنی هم بر انجام كار دلالت می كند و هم بر بیان حالت و حدوث وضع دلالت می كند، وتر یا وتر به معنای، یكتا، بی همتا، یگانه، تنها، تك، ظلم، ستم، رنج و جور آمده (حالت اسمی) و به معنای تنها ماندن، ستم كشیدن، رنج كشیدن، ظلم دیدن، و یكتا بودن و تك شدن



[ صفحه 282]



(حالت فعلی) معنی می دهد.

موتور، كه اسم مفعول از فعل وتر است، به معنی ظلم دیده، رنج كشیده، ستم دیده و یكتا شده، تك و تنها مانده، و یگانه و سرآمد از دیگران معنی می دهد. وتر الموتور، كه حالت اضافه دارد، یعنی یك تك و تنها مانده از مجموعه ی چند تا تك و تنها مانده، یك فرد با عزت و سرآمد بی نظیر و یكتا در بین یك مجموعه ای از افرادی كه هر كدام در زمان خود با عزت و سرآمد، بی نظیر و یكتا بوده اند. یك فرد ستم دیده در بین چند ستم دیده ی دیگر كه بیشتر ستم دیده است.

اگر یك عزیزتر بین چند عزیز سرآمد و سربلند شد می شود وتر الموتور و همان عزیز وقتی مظلوم شد و بیش دیگر مظلومان به او ستم شد باز می شود وتر الموتور. گاهی می گویند، سبز سبز، یعنی یك تعدادی وجود سبز هستند، یكی از آنها سبزی بیشتری دارد، شمس الشموس، به معنی خورشید خورشیدها، یعنی چند خورشید تابنده و نوربخش و كامل هستند ولی یك از آنها تابنده تر است و با كمال بیشتری نور افشانی می كند، شمس الشموس لقب حضرت امام رضا علیه السلام است.

لب الالباب، در یك مجموعه ای از كلمات و مفاهیم، چندین گوهر دیدنی و شنیدنی وجود دارد كه هر كدام عصاره و لب مطلب هستند و موجز و خلاصه ی تاریخ زمان خود هستند ولی یكی از آنها گویای حرف همه آنها و قلب تپنده همه آنان است كه لقب لب الالباب را به خود



[ صفحه 283]



اختصاص می دهد.

موتور، یعنی تنها ماندگان، ستم كشیدگان، رنج دیدگان، جور دیده ها، یگانه و یكتا شده ها، بی همتایان، (در طول زمانهای مختلف می توان چند مورد بی همتا و بی نظیر در مقایسه با افراد در زمان خودشان داشت) یعنی در یك كلام چهارده معصوم موتور هستند كه هر كدام در زمان خودشان بدین معنا موتور بوده اند، و این وصف هم صفت كمال ایشان را بیان می كند و هم وضع حال مظلومیت ایشان را اعلام می دارد.

چهارده معصوم هر كدام در زمان خود تك و بی همتا و بی نظیر و غیرقابل مقایسه بودند، از نظر عزت و معنویت اتصال به الله، تسلط بر ماده و قدرت تصرف در آن و خلافت و امامت در ارض و بر خلق را داشتن، و زبان گویای خداوند و دست قدرتمند پروردگار بودن و واسطه ی امین فیض از خالق به خلق بودن (هم فیض وجود، هم لطف بقا)، معلم برتر احكام و اخلاق و اعتقادات دین بودن و صدها صفت مثبت و نورانی و خدا داده و بی رقیب دیگر را نیز دارا بودند.

و از سوی دیگر همین چهارده معصوم موتور، در رنج و ستمی كه كشیدند و ظلمی كه دیدند و در صحنه های سخت و دردناك زندگی تنها ماندند و حمایت و دفاع لازم از سوی مردم زمین نشین نشدند و در اهانت ها و نفرین ها و جسارت هایی كه شنیدند مظلوم واقع شدند و در وقایع اسفبار شهادت های خونین شان تنها ماندند.

روضه ی اشك آور همه چهارده معصوم این است كه مردم جاهل و یا مغرض و یا از شیطان اغوا شده با آن چهارده خورشیدهای به زمین آمده و



[ صفحه 284]



با آن ستارگان به خاك سرد زمین نشسته و این امانت های قرآنی كه كلامشان مفسر كلام وحی بوده چه رفتاری داشتند و چگونه این عزیزان را كه كمال عزت وجود بوده و مظهر عزت بلند پروردگار بودند و ریسمان هدایت همه انسان های محتاج معرفی می شدند، چگونه سنگباران، تیرباران، و شهید كردند و نهایت كوشش و سعی نیز در حذف یاد و خاطره آنها كردند.

صحنه های زندگی مظلومانه و دردمندانه این بازماندگان بر حق الهی كه هركدام در زمان خود بقیةالله علیه السلام بودند، بر هر وقایع نگار تاریخ و هر خواننده منصفی حجت و برهان حقانیت پیام ایشان را ثابت می كند.

خداوند را سپاس دارم كه فرصتی را عنایت فرمود تا با این نگاه، به زندگی ائمه طاهرین معصومین و مادر مظلومه و معصومه و جد بزرگوار ایشان، نبی مكرم دین حق، توجه و دقت بیشتری كنیم.

حضرت رسول اكرم محمد بن عبدالله صلی الله علیه و آله در مقام خاتمیت دین و اكمال مجموعه ی اخلاق، احكام و اعتقادات دین الله تك بودند و در ارائه كتاب الهی كه معجزه ایشان است در بین پیامبران قبلی همتا نداشتند و در صبر و بردباری در تبلیغ این دین خاتم بی نظیر بودند.

همین رسول بشیر را در بستر بیماری اقدامی و كسالت ارادی آنچنان تنها گذاردند كه هر چه حرف می زد و وصیت می فرمود و كاغذ و قلم برای وصیت می خواست، به گونه بی همتایی لقب مجنون داده و قلم و كاغذ به وی ندادند و وصیتش را بها نداده و حرفش را نخریدند كه بنا به نقل عدد



[ صفحه 285]



پیروان حقیقی پس از ایشان از عدد انگشتان دو دست هم كمتر شد.

حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام در هر غزوه در صورت ناتوانی دیگران می تاخت حمله می كرد می جنگید، شكست می داد و پیروزمندانه برمی گشت، در غزوه خندق در اضطرار سپاه دین به میدان جنگ آمد و در قلعه خیبر را كه می گویند وقتی در جای خود بود هفتاد نفر می كشیدند، تنها و با نصرت الهی و با اتصال به حق عظیم و بدون كمك اغیار یك تنه از جای كنده در درون خندق ایستاد در را روی دست گرفته و سپاه بجامانده رسول را از روی در به سوی قلعه هدایت كرد و آن نبرد پرحادثه را پیروزمندانه به پایان رسانید. حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام در این صحنه و صدها صحنه ی شجاعت و قدرتمداری و قناعت و عبادت و ایثار و انفاق و احسان و اطاعت، تك بودند و همتا نداشتند و بی نظیر بودند.

و این مولای موحدین عالم را كه پیامبر گرامی لقب قسیم نار و جنت را برای ایشان اعلام داشتند. در حالی در مسجد كوفه و در سحرگاهان ماه صیام به شهادت رساندند كه ایشان در محراب تنها بودند و یكتا به سجده رفته و افراد صف بعدی به سبب اینكه در سجده بودند در لحظه ضربه دشمن فریب خورده، نتوانستند به دفاع از حضرت اقدام كنند و حضرت امیرمؤمنان در تنهایی و بی كسی دست بر فرق سر بردند و صورت و محاسن را به خون سر خضاب دادند، كه فریاد جبرئیل برآمد و همه مردم در شهر كوفه این كلام را شنیدند.

به خدا سوگند كه اركان هدایت درهم شكست و ستاره های علم نبوت



[ صفحه 286]



تاریك شد و نشانه های پرهیزكاری برطرف شد و عروة الوثقای الهی گسیخته شد، پسر عم محمد مصطفی صلی الله علیه و آله شهید شد، سید اوصیاء شهید شد. بدبخت ترین اشقیاء او را شهید كرد.

با شنیدن این جملات از جبرئیل خبرآور وحی، امام حسن علیه السلام و اهل بیت شهید محراب به محراب شهادت شتافتند و پدر را مظلوم یافتند. [2] .

حضرت سیدة نساء العالمین، بانوی دو عالم در حفظ سر به ودیعه سپرده از پدر كه همان امانت ولایت بود و رساندن به فرزندان طاهرین یكتا و بی همتا بودند حضرت صدیقه كبری در عالم كه محبت شان بر همه واجب است اول بهانه خلقت زمین و آسمان و محمد و علی و حسنین بودند، ایشان یكتا نور اول خلقت بودند كه چهار نور دیگر پنج تن دو به دو به دست مبارك خود حضرت پروردگار، از نور وجود حضرت فاطمه بوجود آمده و به همین مناسبت زهرا نام دارند، ایشان یكتا معصومه مطهره محدثه هستند.

دست سنگین ستم بر وجود نورانی و پرمهر حضرتش به سختی نواخته شد و حضرت امیرالمؤمنین نیز مأمور به صبر بودند، حضرت فاطمه زهرا در بین در و دیوار در تنهایی و غریبی محسن را شهید دیدند و لقب مغضوبه را در كنار مغصوبه به خود اختصاص دادند، و آن شفیعه آخرت، مظلومه دنیا گشت!



[ صفحه 287]



با هم یاد آن شب تار را مرور می كنیم؛

شب تاریك و

بیم دشمن و

تابوت زهرا

اشك حسن و

بغض حسین و

ناله ی زینب

دست تنهای مرتضی و

گریه ی زمین و آسمان و

چشم منتظر رسول صلی الله علیه و آله

فریاد ملائكة الله و

فغان عرشیان و

قبری ناپیدا در زمین

شب تاریك و

بیم دشمن و

تابوت او

او كه بشكسته پهلو دارد و

صورتی سیلی نشان

حضرت امام حسن بن علی علیه السلام در زمان امامت خود، برای بقای دین حنیف به حسن خلق و اطعام و اخلاق و ایثار پرداختند و حضرت ایشان



[ صفحه 288]



نیز در سفره های فراخی كه پهن می كردند و مسلمین كثیری را اطعام می كردند و بدین طریق بر گذر سنگین تاریخ صبر می كردند تنها و یكتا بودند كه حضرت ایشان را می توان آموزگار تحمل و بردباری سبز نامید از آن جهت كه سبز هم رنگ صلح و دوستی و محبت است و رنگ تلخ سم هم سبز است.

حضرت امام حسن علیه السلام در جنگی كه با دشمن داشتند موفق بودند و پیروز شدند و سربازان خود را به منطقه دشمن غلبه دادند اما دنیای فریبكار، سربازان حضرت را فریفت و ایشان به انبار كالای دشمن حمله بردند و برای جمع غنایم و با سرپیچی و نافرمانی از حكم امام حسن علیه السلام از تصرف مقر دشمن كوتاهی كرده و امام حسن علیه السلام را تنها گذاشتند و امام غریب كه بی یار مانده بود بناچار صلح نامه را با شرایطی غیر از آنچه بعدا دشمن عمل كرد امضاء كردند.

حضرت ابامحمد حسن بن علی علیهم السلام در نیمه شب بیست و هشتم صفر در منزل تنها خوابیده بودند كه آن ملعونه از شهر دیگر به قصد خیانت به منزل آمد و خطای خود را مرتكب شد و امام شبانگاهان كه آب مسموم كوزه را نوشیدند تنها بودند كه دل خونین به جان آفرین سپردند و ترك دیار نامردمان كردند.

نگاه به مصیبت های حضرت اباعبدالله علیه السلام را در این مقال به بخش پایانی می سپارم و در اینجا به تنهایی و مظلومیت حضرت ابوالفضل، عباس بن علی علیهماالسلام تذكر می دهم، حضرت عباس یكتا پهلوان قوی بازو و



[ صفحه 289]



شجاع و یاور برادر بودند كه به امر و اذن امام مأمور به آوردن آب شدند و در این راه نیز، تك و تنها با دشمن دون روبرو شدند و مظلومانه به نبرد پرداختند و طبق كلام خود حضرت ابوالفضل العباس كه در مكاشفات به مؤمنین اشاره كرده اند، سخت ترین لحظات برای ایشان آن زمانی بود كه با چشم بسته از خون و غیرت و بازوانی كه دستها را از آرنج قطع كرده بودند و با تیرهای متعددی از پشت و پهلو و سینه و شانه، ایشان از اسب جدا شدند و بدون دست، برای اتكا خود كه از اطراف را هم كامل نمی دیدند به زمین رسیدند و تیرهای به دل نشسته، بدن را مجروحتر كرده و ایشان هم ناصری نداشتند، تا اینكه این صدا را شنیدند یا حسین جانم به داد برادرت برس.

یاور دیگر تاریخ كربلای حسینی كه حركت بی مانند او تاریخ ساز شد، حضرت زینب كبری هستند، و ایشان هم در زمانی با قدرت هاشمی و علوی و فاطمی خود، با صدای امیرالمؤمنین در میانه صحنه های تلخ و سنگین ستم تاریخ بازان، به دفاع از حرمت اهل بیت و دفاع از حقانیت برادر سخنرانی فرمودند؛ حضرت زینب پدر در ایفای نقش مهم و تاریخ ساز خود چگونه اقدام كردند تا سلاطین تاریخ ستم و زور كه جز تیغ و جلاد و عیش و شادی، فرهنگ دیگری نداشتند و پدر حضرت زینب را در محراب با شمشیر شهید كردند مادر او را علنی زدند و برادر سالار او را با سپهسالاریش به زمین زدند و حسین او را با ادعای خروج و تهمت و افترا و هزاران تیر و نیزه در روز شهید كردند، حضرت زینب علیهاالسلام در خطبه خود چه كردند كه دیگر دست بزهكار امیران ستم از به شهادت رساندن با



[ صفحه 290]



شمشیر كوتاه و از كشتار جمعی و علنی قطع شد و هر سلطان ظلمی كه نیت به قتل امامی می كرد در خلوت و در تنهایی و دعوت به مهمانی و با سم و نه با شمشیر اقدام می كرد. چه شد كه شمشیرها برای ائمه دیگر قفل شد؟ در حالی كه كینه ها باقی بود عداوت و فاصله ها باقی بود حضرت زینب در خطبه ی خود چه كردند و حضرت امام سجاد نیز در خطبه خود چه چیز را و چگونه گفتند؟ كه شمشیرها به غلاف كشیده شد و تمامی ائمه معصوم بعدی از امام سجاد علیه السلام تا امام حسن (عسكری) قریب یكصد و هشتاد سال به دور از ضربه شمشیر زندگی كردند و با سم شهید شدند كه شمشیرهای سلاطین جور را حضرت زینب و حضرت امام سجاد علیهماالسلام در غلاف ها قفل كرده بودند. سلام و درود بی پایان بر این چنین دگرگون سازان تاریخ از فرزندان علی و زهرای اطهر باد.

همه امامان معصوم و مظلوم، بعد از امام حسین علیه السلام هم، تنها و بی همتا بودند، هم در عزت و قدرت و شایستگی های معنوی و آسمانی و هم یكتا و بی نظیر بودند در ستم و رنجی كه در راه حفظ دین پروردگار تحمل كردند، به شهادت همه اعصار بعد، بر بدن نورانی این خاندان حق، آن سیاهی ها ماندگار شدند.

در زمان امام زین العابدین علیه السلام، به تحریك و تهییج گروهی از مردم برادر امام حسین علیه السلام محمد حنفیه به طرف امام سجاد آمد و ادعای امامت كرد و امام سجاد پاسخ قاطع به وی دادند در پایان به سوی حجرالاسود آن امانت سیاه و آسمانی خداوند در زمین رفتند تا هر یك به كلام یا دعایی



[ صفحه 291]



خداوند را قسم داده تا با معجزه ی الهی پاسخ حضرت حق را بشنوند. آمدند و محمد حنیفه گفت و سكوت را در جواب خود گرفت، و حضرت امام سجاد كه یكتا امام بر حق زمان بودند با ذكر و دعائی از خداوند خواستند كه حجرالاسود را گویا نموده و حقانیت امامت ایشان را گواهی دهد كه به اذن خداوند، حجر در پاسخ دعا حضرت امام سجاد علیه السلام در آغاز به حركت آمد و جنبش عظیمی كرد و و بعد به زبان عرب، گویا شد و خطاب به حضرت زین العابدین گفت: وصیت و امامت بعد از حسین بن علی پسر فاطمه دختر رسول الله صلی الله علیه و آله مخصوص شما است، و گفته اند كه محمد حنفیه كه با این كوشش خود پاسخ آن گروه از مردم مكه را عیان و بر حق می دید، آن حضرت را بوسید و اقرار كرد كه امامت مخصوص شما است. [3] .

همین امام بر حق را، اهل ستم زمان، در شام، در شام، در شام، آنچنان مورد ظلم و اهانت خود قرار دادند كه زمانی كه ایشان به دروازه شهر شام رسیدند، اجازه ورود ندادند و اعلام كردند ما هنوز آماده نیستیم و ما باید در عرض سه روز شهر را آذین و آماده سرور و شادی! كنیم و بعد به شما اسرای (آل محمد صلی الله علیه و آله) كربلا جواز ورود می دهیم. آیا این عمق ستم با آن اوج عظمت چه همخوانی و چه ارتباطی می تواند داشته باشد.

روزی حضرت امام باقر علیه السلام، از سوی مشركین مورد تهدید و حصر



[ صفحه 292]



اقتصادی و اجتماعی قرار گرفتند، به ایشان و اهل بیت شان هیچ چیزی نمی فروختند و اصلا تجارت و معامله نمی كردند و با ایشان حرف هم نمی زدند، ستم سكوت را تاریخ برای ایشان ثبت كرد. حضرت امام محمد بن علی الباقر علیه السلام با خانواده خود به دامنه كوه رفتند و فریاد حق برآوردند كه «انا بقیةالله» (من بازمانده ی حق تبارك و تعالی هستم)، و صدای امام در همه كوههای اطراف پیچیده و كوهها صدای امام بر حق را تكرار كردند، راهب مسیحی كه شاهد این واقعه بود رو به مردم كرده با تأكید گفت این صدایی كه من شنیدم بر حق است و او نماینده حقیقی خداوند است. حصر را بشكنید، كه مشركین مكه حصر را شكستند، در این زمان نیز امام باقر علیه السلام یكتا فرد قادر به خلق چنین صحنه ای بودند. روزگار شاهد شهادت مظلومانه این یدالله، این قرآن ناطق و شریك كتاب خدا بود شهادتی كه برخی نویسندگان از توضیح آن حیا داشته و آنچنان ستمی كه بر این فرزند رسول آمد در تاریخ اولیاء و اوصیاء حضرت حق سابقه نداشته است.

در دوران حیات پربركت امام صادق علیه السلام فرصت نشر و ترویج روایات و احادیث و تفسیر قرآن توسط حضرت امام جعفر بن محمد الصادق فراهم آمد و ایشان بدون اینكه از انسان زمینی تعلیم بگیرند تمامی علوم آن زمان را به چهل زبان دنیا به كلیه دانشجویان خود تدریس می كردند و یكتا وجود این ولی الله بود كه در آن مقطع تقویت كننده و تعمیق دهنده پایه های اعتقادی شیعیان و پیروان حقیقی دین كامل الهی بودند و امروز ما هر چه از طریق هدایت و پرهیز از ضلالت داریم از منبع سعی وافر و لسان بلیغ و



[ صفحه 293]



همت زرین آن صادق آل محمد صلی الله علیه و آله است.

آن معلم و آموزگار صبور دین كه در ارتباط با همه دشمنان دین با متانت تام برخورد می نمود و عمل و گفته ی او توصیه به صبر و بردباری بود را سرمداران ستم زمان، دین ستیزان مرموز با حیله و نیرنگ به ویژه خود به سختی و ظلم مسموم كردند و امام زمان را از صحنه خارج كردند ولی امامت را نتوانستند، چه موسی بن جعفر الكاظم وصی حقیقی حضرت، یكتا پرچمدار سرپرستی امت اسلامی، منصوب از سوی ذات اقدس اله دارای نفس گرم، صبر فراوان و وصل به منبع لایزال الهی قدم در عرصه ی ارض داشت كه خداوند هیچگاه زمین خود را از حجت خود خالی نمی گذارد و این سنت دائمی و تخلف ناپذیر خالق ناظر حاضر حاكم فاعل می باشد.

روزی هارون به سوء نیت حضرت امام موسی بن جعفر الكاظم را به قصر خود دعوت كرد و با وزیر خود نیز هماهنگ كرد تا جادوگری را آوردند تا سحر كند و یا قدرت معجزه امام را به خیال خودشان ببندند، كه مجلس برقرار شد حضرت امام تشریف آوردند، خادم سفره ی غذا را آماده كرد در لحظه ای كه امام خواستند دست به سوی نان در سفره ببرند با حیله افسونگر حاضر، نان از امام دور شده و هارون بر امام خندید و از این حالت خوشحال شد.

امام كه مظهر غیرت و مردانگی بودند و اعتبار و حیثیت ایشان، ارزش و بلندی مقام خداوند را می رساند و دوستی ایشان دوستی با خداست و



[ صفحه 294]



دشمنی و حیله با ایشان مكر و نیرنگ با خداست، در اینجا به اذن الهی امام رو كردند به سوی پرچم پارچه ای كه روی دیوار نصب بود و در آن از نخ و پارچه نقش دو شیر دوخته شده بود و از آن دو شیر كه در عالم هستی، وجود داشتند خواستند تا زنده شوند و به سوی این سخره گر بد طینت حمله برند كه امام با یك كلام به شیرهای نقش پرچم گفتند یا اسد الله خذ عدو الله - ای شیر خدا بگیر دشمن خدا را - كه این فرمان و امر بگیر از سوی امام حاضر معصوم صدای بلند كون فیكون خود الله است و فرمانبری از این بقیة الله بر همه مخلوقات هستی از انسان جمادات، نباتات و... واجب است. آن شیرها به شیرهای زنده ای با بزرگترین اندازه شیر زنده زمینی تبدیل شده و فورا آن افسونگر را بلعیدند و هارون آن خلیفه حیله گر و ندیمانش از دیدن این صحنه غش كردند و بعد از به هوش آمدن التماس بر بازگرداندن افسونگر كردند، امام كه با فرمان خود آن شیرها را به جای قبلی شان بازگردانده بودند پاسخ دادند، كه اگر عصای موسی آنچه بلعید بازگرداند، این شیرها هم آن را كه خورده اند پس می دهند. در این زمان نیز قدرت معجزه آسای امام بر حق زمین، عیان شد او كه بی همتا بود و مانند نداشت و هر كسی هم كه خیال مقابله و تمسخر او را كرد دریده و پاره پاره و ضایع شد. [4] .

همین امام قدرتمند را سالها به زندان انفرادی انداختند و از سوی دیگر فرصت عبادت انفرادی برای آن بنده مخلص خداوند فراهم آوردند اما



[ صفحه 295]



چشم بر روی حقانیت او بستند و حبس شان كردند و در عبور را قفل كردند و زنجیر هم به پای او بستند و او را در زیرزمین های توبرتو و تاریك زندان تنهای تنهای تنها حبس كردند و او این زمان «الموتور» گردید.

سپس فرصت امامت به حضرت اباالحسن علی بن موسی الرضا علیه السلام رسید كه در دوران امامت خود صحنه های اعجاب آور فراوانی را آفریدند كه هر كدام برای انسان شیعه امروزین یك درس یك عبرت و محل تأمل و تفكر است، نقل معروفی است كه در زمان حركت حضرت امام رضا كه امام رئوف هم لقب دارند، ایشان در منطقه نیشابور به اصرار دیداركنندگان میانه راه و بازدیدكنندگان اطراف كجاوه شان، قدری توقف كردند و به اصرار حاضرین روایتی را نقل كردند از اباء و اجداد خود و از حضرت رسول اكرم صلی الله علیه و آله و از جبرئیل و از ذات اقدس حضرت پروردگار كه ایشان فرمودند: كلمه لا اله الا الله حصار من است، پس هر كس كه آن را بگوید داخل در حصار من شده و كسی كه داخل در حصار من شود ایمن از عذاب من خواهد بود، حضرت امام رضا علیه السلام این حدیث قدسی را نقل كردند و قبل از اینكه سر خود را به درون كجاوه ببرند با كلامی رسا فرمودند؛ البته «به شروط آن و من از شروط آن هستم» كه یعنی تعلق خاطر و محبت و پیروی از گفتار و اخلاق و اعمال ما اهل بیت از شروط تحقق آن حدیث است و من از شروط هستم.

این روایت كه به حق به حدیث سلسلةالذهب یا پیوسته های زرین و طلائی معروف شده است، از معروف وقایع زندگی حضرت امام رئوف



[ صفحه 296]



اباالحسن علی بن موسی الرضا علیه السلام است كه همانطور كه در كلمات نهایی حدیث خواندید حضرت امام رضا علیه السلام امامت خود را یكتا درب ورود به این حصار امن الهی و منطقه امن و آسایش ایزدی اعلام می دارند و بی همتائی و یكتائی قدرت و اعتبار امام رضا در اینجا اثبات می شود هر چند كه طبق نقل تاریخ خشن و عصیانگر و بی احساس این حضرت امام رئوف در مدت ولیعهدی مأمون، همچون در حبس بودند. وقتی امام نمی توانستند حكم را آن طور كه خود می خواهد صادر كند.

از صحنه های بی نظیر حیات زمینی حضرت علی بن موسی الرضا علیه السلام جلسات مباحثه های علمی امام رضا علیه السلام است كه چون مأمون مبهوت و مات قدرت امام رضا علیه السلام شد برای اینكه به خیال خود امام را تحت فشار فكری و اعتقادی قرار دهد، جلسات متعددی برقرار كرد كه در آن معتقدین به ادیان و مذاهب دیگر حضور داشتند و هر یك از اعتقادات خود دفاع می كردند و بنا به نقل در جلسه ای كه در اواخر عمر زرین امام رضا علیه السلام تا حدود سی و سه هزار نفر شركت كردند كه امام جواب هر قومی را با استناد به كتاب خودشان و با هر قومی با زبان خودشان و در حد فهم و عقل شنونده چنان جواب می دادند كه همه آنها قانع می شدند و یا دیگر نمی توانستند جواب بدهند و یا بحث را ادامه دهند و همین صحنه های پیروزمندی امام باعث ایجاد كینه و عقده در دل مأمون شد تا به حیله ی میوه ی شیرین امام رئوف را متوقف كند. باید اذعان كنیم كه امام در این صحنه ی جلسات متعدد مباحثه و پیروزی قاطع امامت شیعه، تنها و یكتا و بی همتا و یگانه بودند.



[ صفحه 297]



این امام غریب ما كه ابوالحسن كنیه و رضا نام دارند را با تهدید به یك میهمانی یك نفره دعوت كردند و با اصرار و ابرام تناول میوه ی مسموم را به ایشان تحمیل كردند و امام كه دیدند چاره ای نیست و راه عبوری نیست و با این اصرار جز تناول راهی ندارند در این موقع امام كه راضی به رضای خداوند بودند تقدیر الهی را پذیرفتند، بعد از آن كه به سوی منزل آمدند به اباصلت گفته بودند كه اگر عبا به دوش آمدم بدان كه سلامت هستم و اما اگر عبا به سر آمدم بدان كه كار تمام است و امام عبا به سر آمدند و درب اتاق خود را باز كردند و به اباصلت هم گفتند داخل نشود و فرش را كنار زدند و در تنهایی و غریبی دل مسموم را به خاك زمین زدند و گفتند كه می خواهم كه همچون جدم حضرت اباعبدالله الحسن دل بر خاك زده و از درد سم به خود پیچیدند تا نفس آخری كه زمین و اهل زمین از حیات پربركت حضرت ایشان بهره بردند، و در زمان تدفین كه مأمون با سیاست ناراستی خود، بارگاه خود را عزادار امام معرفی می كرد تا از اتهام دخالت در شهادت امام مبرا شود مأمون در صف اول عزاداران و تدفین كنندگان شركت داشت كه واقعه چشمگیر و اعجاب آور دیگری در تاریخ رضوی خراسان ثبت گردید.

به هنگام تدفین كه مأمون، امام رضا را در نزدیكی قبر پدرش هارون دفن می كرد پس از اینكه خاك قبر را برداشتند، آب زیادی چون چشمه ای تازه در داخل فضای قبر شروع به جوشیدن كرد و آب زیادی در قبر پدیدار شد و سپس ماهی های كوچكی ظاهر شدند و به حركت آمدند و پس از چند دقیقه ماهی بزرگی به میدان آمد و همه ماهیها را خورد و آب داخل قبر



[ صفحه 298]



هم فرورفت و كم شد تا تمام شد و سپس بدن مبارك و مطهر و پاره پاره حضرت امام رئوف به امت دین را به درون قبر سپردند، و بدین ترتیب خداوند كه كارگردان توانای هستی است با ودیعه گذاردن بدن امام در خراسان راه هدایت و توسل به حضرت ایشان را برای زائرین آستانش تا روز ظهور حجت قائم (عجل الله تعالی فرجه الشریف) و تا صبح قیامت الهی گشود.

مأمون در پایان از این صحنه اعجاب پرسید و پاسخ شنید كه امام قبلا هم خبر این صحنه را داده بودند و خود تفسیر كرده بودند این ماهی بزرگ اشاره به وجود مقدس حضرت اباصالح المهدی قائم آل محمد است كه با ظهور خود بساط ظالمان ستمگر را از روی زمین برمی اندازد.

مأمون با شنیدن این حدیث گفت، امامان بنی هاشم همیشه با این معجزات خود، تسلط و برتری و حقانیت خود را بر ما اثبات می كنند.

و این چنین یگانه به حق بودن امامت و ولایت حضرت امام رضا علیه السلام علنی و اعلام می گردد كه او تنها امام بر حق و امام تنها مانده روزگار بوده است.

امام محمد بن علی الجواد علیهماالسلام كه بنا به روایتی تنها فرزند امام رضا علیه السلام بودند و از جوانتر امامان معصوم شیعه علیهم السلام هستند، روایت كرده اند كه عمر بن فرج رو به امام جواد علیه السلام كرده در حالی كه در كنار رود دجله بوده اند و پرسیده كه شیعیان شما می گویند شما می دانید هر آبی كه هست در این رود و وزن آن را كه چقدر هست؟ حضرت امام محمدتقی الجواد علیه السلام پاسخ



[ صفحه 299]



دادند كه آیا خداوند تعالی قدرت دارد كه علم این موضوع را به پشه ای از مخلوقات خود تفویض كند یا قدرت ندارد؟ پاسخ داد كه قدرت دارد. حضرت فرمودند: من نزد خداوند تعالی از پشه و از بیشتر خلق خدا گرامی تر هستم. [5] .

او ساكت شد و مثل صدها صحنه دیگر پاسخ یگانه و بر حق این امام مبین، حقانیت محمد بن علی الجواد را اثبات كرد این پاسخی بی همتا و بی نظیر بود كه در همیشه ی تاریخ دین ثبت شد.

نحوه به شهادت رساندن حضرت امام جواد هم مانند پدر گرامی شان حضرت امام رضا علیه السلام مقدر گردید. معتصم عباسی كه ورشكسته قدرت استدلال و اثبات حقانیت امامت و ولایت امام طاهر زكی «محمدتقی الجواد» گردید، تصمیم گرفت تا ایشان را به شهادت برساند.

معتصم اصرار و ابرام كرد حتما مجلس شامی را به منزل حقیر! بیائید وزرا خواستار دیدار و همنشینی با شما هستند به محض ورود امام، غذا آوردند مسموم بود امام خوردند و برخاستند و سوار مركب شدند میزبان خائن برای تعارف برای ماندن در ظاهر و برای اطمینان از نتیجه عملكرد خیانتبار خود به دعوت مجدد امام به نزد امام رفت و امام فرمودند آنچه تو با من كردی اگر در خانه تو نباشم برای تو بهتر خواهد بود، و به منزل خود مراجعت فرمودند چون به منزل رسیدند اثر زهر قاتل در بدن شریفشان ظاهر شد و در تمام آن روز و شب رنجور و نالان و رنجدیده بودند تا آنكه



[ صفحه 300]



روح مقدس شان با قدم شهادت به منزلگاه ابدی و نزد پدر گرامی و اجداد طاهرینشان پرواز كرد و امت شیعه در سایه غم و تنهایی او محزون و غمگین گردید و تنها نگاه این امت تنها به بازمانده او حضرت علی بن محمد الهادی علیهماالسلام بود.

از اخلاق حمیده حضرت امام هادی نقل می كنند كه همچون پدران معصوم و گرامی شان نیك كردار بودند، و قطب راوندی می گوید در ایشان خصلت های امامت و فضیلت دانش و خیرخواهی به نحو كاملی ظهور كرده بود و حضرتش شبها رو به قبله و مشغول به عبادت خداوند می گشتند و ساعتی از عبادت باز نمی ایستادند و بر تن نازنینشان ردائی از پشم و سجاده شان حصی بود و وجود حضرت ایشان در این موقع یگانه عابد زاهد خالص و از سوی دیگر مظلوم زمان بودند.

مظلومیت امام هادی علیه السلام اینكه در مدت عمر شریفشان سالها در لشگرگاه به جبر زندگی می كردند و از این بابت لقب عسگری به ایشان و فرزندشان امام حسن عسگری تعلق گرفت كه این دو امام، برحق امامان عسگریین نامیده می شوند. در نقل واقعه سخت شهادت ایشان كه زهر معتمد عباس واقع شد همین مظلومیت و تنهایی بس كه بدانید معتمد كه خود را به ظاهر مبرا از اتهام به قتل رساندن امام معرفی می كرد تا آنجا كه آمد و بر جنازه امام نماز خواند و امام حسن عسگری علیه السلام در منزل و در تنهایی و قبل از اینكه برای تشییع و تدفین بیرون بیایند خودشان نماز میت





[ صفحه 301]



امام شهید از فرزندان برحق رسول گرامی اسلام را خواندند. [6] .

نقل كرده اند كه ابوهاشم گفته است، وقتی در تنگدستی بسر می بردم و در امر معاش وضع بدی داشتم، خواستم كه از حضرت امام حسن بن علی العسكری معونه ی زندگی طلب كنم، خجالت كشیدم، چون به منزل رسیدم. آن حضرت علیه السلام یكصد اشرفی برای من فرستادند و در نامه ای نوشته بودند كه «هرگاه حاجتی داری، خجالت مكش، شرم مكن، بلكه آن را از ما طلب كن، كه خواهی دید آنچه دوست داری، انشاءالله تعالی؛ كلام صریح امام حسن عسكری علیه السلام را به جان می شنویم كه ای شیعیان هر چه می خواهید، خجالت مكشید و صریحا تقاضاهای خود را از من (امام زمان) بخواهید كه انشاءالله از سوی من (امام زمان) تأمین خواهد شد.

این امام توانا و به اذن خدا، رازق را مسموم كرده و به زهری به شهادت رساندند و در روزهای رنجوری و كسالت ایشان طبیبی اجباری بر بالین وی می آمد و از حضور مردم جلوگیری می شد تا كسی از حال این ستمدیده دوران مطلع نگردند. در این نوشتار به سرعت بر نكته های شگرف و حقیقی امامان معصوم و مظلوم نگاه كردیم و اكنون به وجود مقدس و مطهر و تزكیه یافته از سوی خداوند و پاك و پاكیزه شده از سوی خدای سبحان یعنی وجود در یگانه



[ صفحه 302]



دوران، بهانه هستی، آمال همه ی اوصیاء، و نبی، حضرت اباصالح حجت بن الحسن المهدی، قائم آل محمد، محبوب منتظران، منتقم حقیقی خون ثار الله الحسین علیهماالسلام متوجه می شویم، معانی و القاب حضرت ولی عصر علیه السلام آنقدر وسیع، متعدد و عمیق است كه خود می تواند محل یك تحقیق كامل شود. كتب بسیار فراوانی در خصوص ابعاد وجود ایشان، زندگی حضرت مولا، مكاشفات مؤمنین و مضطرین و وقایع قبل و بعد از ظهور و بیش از یكصد و ده كتاب فقط با نام غیبت داریم، موضوع مهدویت خود موضوعی بوده كه چند گروه فكری را از طریق دین حقه جدا ساخته است، در اینجا فقط اشاره می كنم كه توجه كنید به صدها و دهها لقب و اوصافی كه در ادعیه هستند كه در كتب صحیح ثبت شده و در معانی آنها غور و تفحص كنید.

از جمله ادعیه ای كه باید به مفاهیم و كلمات مندرج در آن، به عنوان یك كتاب درسی امام شناسی و معرفت شناسی امام زمان توجه كرد، دعای ندبه - زیارت امام در روز جمعه - دعای عهد - دعا برای امام زمان در زمان غیبت - دعای امام زمان از سوی امام رضا علیه السلام - دعای افتتاح - دعای استغاثه - به امام زمان علیه السلام - جامعه كبیره و دیگر دعاهای زیارات جامعه ائمه معصومین علیهم السلام و دو متن زیارت حضرت صاحب الامر علیه السلام است و بر این اسامی دعاها، دعای پرفیض جوشن كبیر را اضافه كنید چه در دعای جوشن كبیر هزار اسم از اسامی و صفات خداوند آمده و بنا به تفسیر و معنای واقعی بقیةالله كه حضرت بازمانده حق تعالی هستند و تفسیر حقیقی و كامل از سوره قدر كه معتقدیم، یقینا در سالهای بعد از فقدان



[ صفحه 303]



حضرت رسول - كه ما از این فقدان در دعای اللهم انا نشكوا الیك من فقد نبینا به خدا شكایت و شكوائیه می بریم - مقدرات شیعه و مسلمین و انسانها و خلق عالم بر كف با كفایت امام زمان در هر زمان نازل می شود و این امام زمان از سوی خداوند مامور به سرپرستی و تحقق این تقدیرات هستند، و این مأموریت بر هر امامی در زمان خود تعلق می گیرد، در زمان امامت حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام ایشان منظور آن لطیف كریم بودند در زمان هر یك از ائمه، فرزندان معصوم آن حضرت مقصود آن عظیم بودند و امروز هم در عصر غیبت كه عالم به وجود حضرت بقیةالله بند به هستی است - كه اگر حضرت قدم شان را از زمین كسر كنند زمین اهلش را در خود می بلعد - دست با كفایت و كریم حضرت آقا امام زمان مظهر و لازمه ی تحقق كلیه تقدیرات حضرت حق تعالی می باشند.

طبق تفسیر حقیقی از آیاتی چون وابتغوا الوسیله و واعتصموا بحبل الله جمیعا و لا تفرقوا كه وسیله و ریسمان به سوی الله را وجود مقدس ائمه معصومین بیان شده است، شیعیان موظف هستند در هر مسئله، معضل و مشكلی كه دارند به این یكتا مرجع حقیقی درمان مراجعه كنند.

دفاتر حضرت رسمی و بیست و چهار ساعته هستند كه نه تنها بیماران و مستمندان را می پذیرد بلكه مؤمنین سالم كه طالب هدایت هستند نیز باید به این مرجع قوی و توانای هدایت رو بیاورند، وقتی خداوند سمیع هستند و آقا بقیةالله و ولی الله هستند به نمایندگی خداوند گوش ایشان شنوای هر كلام و یا خواسته مؤمنین - مسلمین و بقیه انسانها در روی صفحه ارض می باشد در حالی كه خداوند بصیر هستند و حضرت آقای



[ صفحه 304]



عین الله هستند كه به اذن خدا آنچه كه خدا جواز می دهد می بینند، مؤمنین و مسلمین و كل خلق به یقین می یابند كه همیشه در محضر حضرت ایشان بوده و همه اعمال شان در نزد ایشان حاضر می شود و دیگر تخلفی صورت نمی گیرد. و هر یك از صفات ذات حق را در نظر بگیرید رزاق - عالم - ملهم و...

حضرت صاحب زمان كه صاحب نفوس ما هستند و اعتبار ما از تعلق خاطر به وجود ایشان است - امروز ایشان یكتا فرزند معصوم رسول اكرم در زمین هستند و نماینده تام الاختیار حضرت حق می باشند و خلیفه ی ارض هستند، حقا، خلافت حضرت نه تنها بر شیعیان است كه بر غیر شیعه هم ایشان حكومت دارند و حضرت آنچه را كه باید را انجام می دهند هر چند طرف مقابل آگاه و روشن و بینا و مطلع و اصلا بیدار نباشد.

حضرت امام زمان، خلیفه خلق هستند و بر غیر مسلمین هم امامت و هدایت دارند و هر آنچه كه در روی زمین بین انسانها می گذرد تحت نظر و اراده و مشیت الهی و خواست و نظر حضرت آقا به عنوان بقیةالله می باشد، فكر نكنیم آقا تنها متعلق به جمكران هستند و فقط در حسینیه ها حاضر هستند و شهرهای دیگر زمین از حیطه ایشان نعوذ بالله خارج می شود؛ خیر، كلیه سرزمین های روی زمین به هر نام كه باشد چه خوشایند من باشد و یا نباشد تحت امر آقا امام زمان است، آنچه كه در دل زمین می گذرد تحت امر آقاست و آنچه كه بین خلایق می گذرد از جمله حیات و رزق حیوانات و جانوران و نباتات از امر آقا هستند و همه عوالم خارج از نظر و فهم ما و رفت و آمد و نفس هر یك از فرشتگان و اهل جن نیز تحت

[ صفحه 305]



نظر و امر آقا امام زمان است.

بعد از اینها بدانید «امام خلق» یعنی وقتی كلیه مواد عالم شامل هر آنچه در میلیونها سال نوری فاصله از زمین قرار دارند با شعور و آگاهی و از روی شوق و نه كراهت تسبیح خداوند را می گویند، این امام معلم تسبیح و ذكر و عبادت آن همه مخلوق هم هستند یعنی وجود ایشان به ذره ذره اتم های زمین و كلیه اجرام آسمانی و همه فضاهای فی مابین تسلط داشته و در یك آن، هدایت واسعه می فرمایند و توجه دارند و اضافه كنید بر اینها، اینكه ایشان به اذن خداوند از وضعیت و چگونگی حال هر یك در آینده باخبر هستند چون خداوند خبیر است و ایشان بقیةالله می باشند.

وجود حضرت ایشان امروز یكتا وجود مقدس و معصوم و برحق می باشد كه از سوی خداوند، مطهر معرفی شده اند و فقط ایشان می توانند با كفایت به جر و تعدیل امور بپردازند و در این امر وجودی بی همتا بوده و نظیر ندارند و حقیقتا می بایست محل مراجعه شیعه باشند، از سوی دیگر غریبی و مظلومیت حضرت آقا این است كه به هیچ وجه آنطور كه شایسته ایشان است، وجود حضرت آقا را نشناخته ایم.

اشخاصی كه ایشان را كودك پنج ساله ی بیابان نشین و دور از تمدن بشری می شناسند و غریب و غیرقابل مراجعه كه نعوذ بالله اصلا گویا ایشان نیستند. كسانی برای ایشان احترامی قائل هستند ولی فقط برای صلوات بعد از نماز و دعای صبح جمعه و عید نیمه شعبان در حالی كه امام، امام همه سال است، نه چند روز آشنا و چند ماه غریب. غریبی دیگر ایشان اینكه از القاب ایشان عسگری نیست و در كتب معرفی ایشان هیچگاه



[ صفحه 306]



عسگری لقب ایشان ذكر نشده است و عسگریین پدر و جد ایشان می باشند و اغلب دیده می شود كه روی برچسب های تبلیغاتی نوشته می شود حجة بن الحسن العسكری در حالی كه پس از اسم پسر و پدر باید لقبی را با الف و لام بنویسیم كه مربوط به پدر است همچنانكه می نویسیم علی بن موسی الرضا نه الكاظم یا جعفر بن محمد الصادق و نه الباقر.

مگر امام زمان كم لقب برحق دارند كه از لقب مظلومانه پدر استفاده كنیم كه معنی ستم دارد، كسی كه در لشگرگاه به ستم حبس بودی. المهدی، و القاب بسیار دیگر القاب زیبای حضرت هستند كه به واقع هم نزدیكتر هستند و چسباندن هم نمی خواهد. آیا دقت كرده اید كه قبولی طاعات و اعمال به رضایت حضرت ایشان است، حج، خمس، زكات، نماز، عقد ازدواج، تجارت، عهد و قسم، روزه و هر عبادت دیگری وقتی قبول است كه ایشان تأیید و امضاء كنند در حالی كه برخی افراد معدودی هستند كه ایشان را در اعمال خود حاضر نمی بینند و تصور می كنند كه همچون كبك در برف سر برده و از نگاه امام دور شده اند، در حالی كه طبق منابع اعتقادی ما بر اعمال ما چند شاهد وجود دارد،

اول، خداوند متعال؛ دوم، امام زمان؛ سوم، زمین مكان و محل عمل؛ چهارم، اعضاء و جوارح بدن آدمی.

پس وجود امام زمان كه حاضر و ناظر بر اعمال ما هستند و در قیامت هم باید بر اعمال ما شهادت بدهند برای ما نعمت بزرگی هستند كه



[ صفحه 307]



خداوند به استناد آیه قرآن [7] از برخورد ما با این نعمت كریمه خود در آن روز سؤال می كند.

نگاه خود را به سرزمین گرم كربلا متوجه می كنیم و از حضرت اباعبدالله الحسین سراغ می گیریم.

از امام صادق پرسیدند چرا ائمه بر مصیبت امام حسین هم بیش از دیگران گریه می كنند، امام صادق فرمودند. چون ایشان آخرین پنج تن بودند و با شهادت ایشان زمین از آخرین آل عبا خالی شد یعنی به كلام امام صادق علیه السلام امام حسین علیه السلام سرآمد همه امامان در این مقام و سید شهدای اولیاء بوده اند در بین همه عزیزان بلند مقام دارای مقام خاصی بوده اند و «وتر الموتور» یكتا لقب حضرت حسین بن علی علیهماالسلام شد.

ولی از سوی دیگر ظلم و ستمی كه در صحنه های مختلف كربلای حسینی واقع شد واقعا نسبت به ستمی كه دیگر ائمه مظلوم معصوم كشیدند سنگین تر بود. درباره هر یك از امامان اگر حصر و حبس بود و اگر جگر پاره پاره از سم بود و یا اگر برای حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام شمشیر و ناسزا بود ولی برای حضرت امام حسین علیه السلام نعوذ بالله، شمشیر بود تیرهای فراوان بود نیزه بود، دشنام و ناسزا و نفرین بود، اهانت به خاندان و جد و پدر و مادر! بود، دیدن شهادت برادر و فرزندان برادر و خواهر بود، خطر اسیری فرزندان بعد از شهادت بود سر از تن شهدا جدا كردن بود. با سم ستوران در قتلگاه بر بدن امام شادی و هلهله كردن بود.



[ صفحه 308]



انگشت امام را بریدن و سرقت انگشتر بود تیر سه شعبه بود، شهید كردن سقای كربلا به آن وضع دردناك بود، حمله به خیام و چادرهای سكونت زن بچه ی امام و یا تهدید به آن بود، رجز خوانی بود. سخره و حقیر و هزاران تیر بلا و نامردمی بود. وتر الموتور، یعنی بیش از همه انواع ستمی كه بر دیگر ائمه معصومین ظلم كرده اند در یك روز یك فرزند معصوم زهرای اطهر تحمل كرد و در پایان هم رو به خدای واحد كرده فرمود: «الهی رضیت برضاك» خداوندا به رضای تو راضی هستم.

خداوندا! ما را در تبعیت از مسیر حق امام حسین به مقام رضا به رضایت برسان و عمرمان را وقف دین حق خودت كن كه این وجود وتر الموتور عزیز را در راه شفاعت امت محمد به مقام شهادت رساندی و به همه ما آمادگی خدمتگزاری در محضر حضرت بقیةالله الاعظم برای گرفتن انتقام خون ثارالله الحسین عنایت فرما و خداوندا، عاقبت ما را ختم به شهادت در راهت بفرما.



[ صفحه 311]




[1] المكيال المكارم - صفحه 45.

[2] منتهي الامال - صفحه 210.

[3] منتهي الامال، ج 2 - صفحه 2 و 601.

[4] منتهي الامال، ج 2 - صفحه 802 و 801.

[5] منتهي الامال - ج 2 - صفحه 944.

[6] منتهي الامال، ج 2، صفحه 1008.

[7] قرآن كريم - آيه 8- سوره تكاثر.